پوشک بچه
عزیز خاله، تواین عکس تو خونه مامان بزرگ بودی.مامانیت مجبور بود بره بیرون وشما روبذاره پیش ما.البته اولش خواب بودی ولی وقتی بیدار شدی زدی زیر گریه هم گشنت بود هم جات خیس.مادوتا خاله نمیدونستیم باید چیکار کنیم به هرنحوی که بود وبا تماس گرفتن با مامانیت تونستیم اول سیرت کنیم وحالا نوبت پوشک عوض کردنت بود...
من که هیچ جوره بلد نبودم.اماخاله یکم بلد بود.خلاصه این که شما رو پوشک کردیم وتازشم کلی ذوق وشوق که موفق به این کار شدیم طوری که عکس گرفتیم تا واسمون خاطره بشه.
الهی دورت بگردم بعدشم کلی باهات بازی کردیم شماواسمون میخندیدی.
بعد از اینکه مامانیت اومد ماخاله ها کلی ازخودمون تعریف کردیم که اره آرین رو پوشک کردیم و...
وقت شیرخوردی وباز دسته گل آب دادی پوشکت نشتی
داد ومعلوم شد که ما یه جورایی پوشک کردنمون فاجعه بوده.خلاصه کلی خندیدیم
جیگرخاله دوستت دارم.
من که هیچ جوره بلد نبودم.اماخاله یکم بلد بود.خلاصه این که شما رو پوشک کردیم وتازشم کلی ذوق وشوق که موفق به این کار شدیم طوری که عکس گرفتیم تا واسمون خاطره بشه.
الهی دورت بگردم بعدشم کلی باهات بازی کردیم شماواسمون میخندیدی.
بعد از اینکه مامانیت اومد ماخاله ها کلی ازخودمون تعریف کردیم که اره آرین رو پوشک کردیم و...
وقت شیرخوردی وباز دسته گل آب دادی پوشکت نشتی
داد ومعلوم شد که ما یه جورایی پوشک کردنمون فاجعه بوده.خلاصه کلی خندیدیم
جیگرخاله دوستت دارم.